مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
داداش محمد(مثل هیچکسداداش محمد(مثل هیچکس، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

دومین فرشته زندگیم

دردی که ختم به خیر شد .

1392/11/17 12:17
نویسنده : مامان مرسانا
382 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز صبح که از خواب بیدار شدم نمیدونم چرا دل درد داشتم اونم از نوعی که احساس میکنی الانه که پری بشی ،من که نه کار سنگینی انجام داده بودم نه ضربه ای خورده بودبه شکمم نمیدونم این درد مال چی بود؟؟؟؟بیشتر روز رو استراحت کردم تا بلکه بهتر بشم ،حول وحوش 6:30غروب صدای اذان  توی خونه پیچیده بود منم آماده شدم که برم وضو بگیرم ونمازم رو اول وقت بخونم یه لحظه احساس کردم که لکه دارم اون لحظه انگار تمام دنیا آوار شد روی سرم، ترس تمام وجودم روگرفته بود نمیدونستم چیکار کنم ،شاید اگه خونه خودمون بودیم اینقدر استرس نداشتم چون حداقل اونجا تا بری بیمارستان وبدونن که مشکل خاصی داری زنگ میزنن به دکترت تا بیاد همه چیز رو چک کنه، اما اینجا چی ؟؟؟ شبا فقط اورژانس هست ویه پزشک عمومی وچند تا پرستار تا ببینن حالت یه کم بده فوری با آمبولانس اعزامت میکنن ایلام که خودش بیشتر باعث وحشت میشه ،منم ترجیح دادم تا صبح صبرکنم . از ترس هر پنج دقیقه یه بار  میرفتم چک میکردم ،داشتم از دلشوره میمردم ،بابا هم چون از صبح تا غروب از طرف بانک کلاس داشت ازبس خسته بود اصلا متوجه نشد که من حالم خوب نیست ،اما محمد مدام گیر داده بود یهو چی شد مامان نماز نخوندی ؟چرا اینقدر ناراحت هستی ؟؟؟؟مگه جایت درد میکنه ؟؟؟؟مونده بودم چی بهش بگم نمیخواستم فکرش رو مشغول کنم گفتم: نه عزیزم یه کم دلم گرفته ،بعد  رفتم توی اتاق وکلی اشک ریختم واز خدا خواستم که خودش بهمون کمک کنه و هدیه ای رو که داده خودشم مراقبش باشه ، یه کم احساس سبکی کردم ،خدا رو شکر تا شب حالم بهتر شد نه از دل درد خبری بود ونه از ...ولی موندم اگه خدا اینهمه خوشی به ما داده یه هزارمش  ناراحتی بده آیا واقعا میتونیم تحمل کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟

 White Angel Girl

 

خدایا از این همه لطف بی پایانت ممنونیم من که  هر وقت مشکلی برام پیش بیاد 19 مرتبه صلوات برای سلامتی آقا امام زمان میفرستم مثل اینکه معجزه میشه ،به خاطر ارادتم به آقا هم زمان بارداری اولم نیت کردم اگه بچم پسر بود اسمش رو یکی از اسما والقاب امام زمان بزاریم وشوهرم محمد رو انتخاب کرد .خدایا خودت مراقب همه سرباز های کوچیک آقا  باش الههههههههههههی آآآآآآآآآآآآآمین.

 

Beauteous Pic

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامی رها
17 بهمن 92 15:31
خیلی مواظب خودت باش عزیزم.......منم بعضی وقتا این حالتو دارم دکترم گفت بخاطر اینه که خیلی سر پا وامیستم....خدا رو شکر که الان خوبی
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون عزیزم خدا رو شکر بهترم .
مهسا
17 بهمن 92 22:53
عزیزم الان بهتری؟؟؟؟ خوبی؟؟؟؟
مامان مرسانا
پاسخ
بادمجون بم آفت نداره عزیزم ،خدا رو شکر خیلی بهترم
مامان اسرا
18 بهمن 92 22:20
خدا رو شکر که به خیر گذشته ولی بیشتر از هر چیز استرس بیشتر بد ،تو رو خدا به خودتون استرس وارد نکنین . مواظب خودتون باشین
مامان مرسانا
پاسخ
اصلا دست خودم نیست جدیدا با کوچکترین مشکلی خیلی زود دستپاچه میشم
پریسا مامان کیان
18 بهمن 92 22:52
سلااااااااااااااام. خیلی ترسیدم. خدا رو شکر که چیزی نبوده. بیشتر مراقب خودتون باشید. منم از اواخر ماه 5 دل درد و ترشح خیلی داشتم. نگران نباشین. به خاطر رشد جنین و بزرگ شدنه رحمه. با اینحال کمی بیشتر استراحت کنین.
مامان مرسانا
پاسخ
با وجودی که تجربه دومم هست ولی نمیدونم چرا همه چیز برام جدیده، آخه برای بارداری اول اصلا از این مشکلها نداشتم
مائده
19 بهمن 92 0:05
صافی آب مرا یاد تو انداخت رفیق تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن چرخ روزیت همیشه چرخان ، نفست داغ ، تنت گرم ، دعایت با من روزهایت پی هم خوش باشد
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون عزیزم خیلی قشنگ بود .
مامان گلشيد
19 بهمن 92 9:39
خصوصي گلم
باران
20 بهمن 92 12:43
الحمدالله که بهتری خداروشکر خدا نیاره روزهای تلخو واسه هیچ کس الهی آمییییییییییییییییینراستی یه چند وقت نامعلوم همراه ندارم
مامان مرسانا
پاسخ
الهی آمین ،عزیزم اون از سیستمت که نیشه بیای گپ اینم از همرات
باران
20 بهمن 92 14:37
ببخشید عزیزم
مامان مرسانا
پاسخ
اینجوری خیلی دلمون برات تنگ میشه .
باران
23 بهمن 92 10:31
سلام خانمی حالت چطوره ؟ناز خانمت خوبه انشاالله؟مواظب خودت باش/پیش دکترت برو وجریانو براش بگو عزیزم/از حالت باخبرم کن
مامان مرسانا
پاسخ
سلاااااااااام عزیزم حالت چطوره؟؟؟ دلم کلی برات تنگ شده ،اتفاقا روز بعدش رفتم دکتر گفت طبیعیه ودل درد هم مال یه مقدار خفیف عفونت هست دارو داد الان خیلی خوبم خدا رو شکر .
مامی رها
24 بهمن 92 10:53
خدا زیباست این را در دانه دانه های برف می بینم
مامان مرسانا
پاسخ
عزیزم
مامان ستاره
24 بهمن 92 22:16
خدا رو شکر که خوب شدی
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان معین
27 بهمن 92 8:46
سلام خانمی حالت چطور بهتر شدی ؟ این دختر گلمون مثل اینکه شما رو اذیت می کنه انشااله هر دو سالم باشین
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون خاله جون خدا رو شکر خیلی بهترم دیگه مثل سابق اذیت نمیکنه
زهره(مامان فاطمه)
27 بهمن 92 14:04
ایشااله که دیگه تاآخر بارداری این دردا سراغت نیان عزیزم
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون عزیزم