مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
داداش محمد(مثل هیچکسداداش محمد(مثل هیچکس، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

دومین فرشته زندگیم

سیسمونی دخملی

توی مسافرت جنوب فقط از شوش یه حوله برای دخملی خریدیم البته تن پوش هنوز مونده   بعد ازبرگشتن از جنوب وگذشتن دوسه روزه کاری بابا یهو تصمیم گرفت بقیه تعطیلات رو بریم تهران .البته خاله شیوا اینا هم امسال چون روژینا کنکور داشت نتونستن برن مسافرت وترجیح دادن برن خونه تهرانشون ،ما هم از خدا خواسته روز یکشنبه صبح با مامانی(مامان خودم )  حرکت کردیم به سمت تهران خونه دایی وخاله .هدف اصلی من از این مسافرت خرید سیسمونی دخمل مامان بود هرچند خیلی سعی کردیم نسبت به سیسمونی  داداشی وسایل اضافی کمتری رو بخریم چون بعضی چیزها واقعا هیچ کاربردی ندارن .روزی که رفتیم چهارراه امیر اکرم بعضی از مغازه ها بسته بودن یا اینکه ر...
10 خرداد 1393

حالم خیلی بده ..........

روز دوشنبه خیلی حال خوبی نداشتم نمیدونم چرا بیخودی دلم شور میزد واسه همین زنگ زدم به عمه آرزو تا یه کم از فکر وخیال در بیام ، لابه لای حرفاش فهمیدم خبر بدی داره بهش اصرار کردم که چی شده ؟ اونم با بغض گفت: فکرکنم جنین دوستت کبری مرده باشه چون اعزامش کردن ایلام .منو بگی انگاردنیا روی سرم خراب شد آخه خدایاااااااااا مگه اون چند وقت بود که طعم مادر شدن رو چشیده بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اون که این 9 سال رو صبرکرده بود ودم نزده بود وهمه بغضهاش رو توی دل مهربونش ریخته بوداون که از زندگی چیز زیادی نمیخواست . خیلی زود وضو گرفتم و صدتا آیه قران رو به نیت سلامتی جنینش خوندم و7 بار یا الله رو گفتم ولی نمیدونستم که کار از کار گذشته و&n...
9 ارديبهشت 1393

لطف خدا شامل حال دوست عزیزم شد .

دیشب ساعت 12 یه پیام از عمه آرزو رسید که اگه یه خبر خوب بهت بدم مژدگونی بهم میدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم نتونستم تحمل کنم وزود زنگ زدم بهش که چی شده ؟اون لحظه به هر چیزی فکر میکردم غیر ازهمین خبروقول دادم که اگه خیلی مهم باشه  حتما مشت ولوق خوبی بهش بدم .اونم درکمال ناباوری گفت :که دوست عزیزم کبری بارداره وصدای ضربان قلب نی نیش رو هم شنیده خدایاااااااااااا صد هزاااااااااار بار شکرت اما اینکه چرا تا این موقع رو نکرده بود دلیلش اینه که سال گذشته بعد از 8 سال باردار شد وتا سه ماهگی هم پیش رفت اما متاسفانه ودر کمال ناباوری سقط شد وشوک بزرگی به همه وارد کرد وبرای همین ایندفعه چیزی به کسی نگفته بود ولی متاسفانه الان بازم یه مقدار مشکل...
24 فروردين 1393