مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
داداش محمد(مثل هیچکسداداش محمد(مثل هیچکس، تا این لحظه: 18 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

دومین فرشته زندگیم

خبرهای آخر سالی

1393/12/25 0:28
نویسنده : مامان مرسانا
739 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااام دوستای عزیزم

 

حالتون خوبه، خسته نباشید از خونه تکونی وخریدهای عید.

 

این روزها ما هم آماده تدارکات عیدهستیم ،چون تازه اسباب کشی کردیم وبه زودی هم میریم خونه نو وهمه چیز تقریبا تمیزه یه مقدار جزیی خونه تکونی کردم وبقیه کارها رو موکول کردم به خونه جدید .

 

از روزهایی که گذشت بگم :

 

یه روز که از خواب بیدار شدم دیدم مرسانا حالش خوب نیست وخیلی بیقراری میکنه چون پنجشنبه بود ودکتری که همیشه میبردیمش پیشش ،روزهای پنجشنبه نمیادمطب، ترجیح دادم ببرمش اورژانس ،که ای کاش هیچ وقت نمیبردمش ،چون متاسانه بهتر که نشد هیچ ،با وجود مصرف داروها بدنش هم مدام مثل یخ سرد میشد ،طوری که یه شب که خواب بودم دستش خورد به صورتم فکر کردم خدایی نکرده بلایی سرش اومده وهر چی پتو مینداختم روش وکنار بخاری نگهش میداشتم هیچ تاثیری نداشت. به ناچار بردمش پیش دکتر سلمانی پور که گفت به خاطر استفاده  همزمان از شربت سرماخوردگی و کتوتیفن وآموکسی سیلین بوده که دوتای اول برای کودکان زیر دوسال ممنوع هست ،خوشبختانه بعد از دوروز استفاده از داروهای دکتر سلمانی پور حالش بهتر شد.

 

اما اتفاق بد دوم :

 

 روزهایی که آماده رفتن به تهران برای عقد پسر داییم بودیم، خیلی ناباورانه دختر داییم که 35 سالش بودبه کما رفت، از حال و روزمون چیزی برای گفتن ندارم که بگم، فقط خدا میدونه چی بهمون گذشت وایشالا برای هیچ کس ،هیچ وقت چنین شرایطی پیش نیاد ،الحمدالله بعد ازحدود ده روزتقریبا به حالت عادی برگشت وهوشیاریش شد 10،توی اون اوضاع واحوال ما دیگه دل ودماغی برای رفتن به چشن عقد نداشتیم وتقریبا از رفتن منصرف شده بودیم که زندایی بزرگه ازم خواست توی شرایط پیش اومده که بیشتر اقوام منصرف شده بودن حداقل ما دایی کوچیکه روتنها نزاریم ،منم دلم نیومد توی شهرغریب تنها بمونن ،برای همین بعد ازکلی دودلی بالاخره ما وخونواده مادری پسر داییم راهی تهران شدیم، ولی دلمون اینجا پیش دختر داییم (نسرین)بود .با وجودی که الان خیلی اوضاعش بهتره ،ولی هر وقت تلفن زنگ میخوره منتظر شنیدن خبرای بد هستم ،ایشالا که همیشه همه چیز ختم به خیر بشه.اینروزهاهمش با خودم فکر میکنم اگه اینهمه خوشی وسلامتی هست، فقط نصف نصفش مشکلات باشه ،واقعا آدم میتونه تحمل بکنه یا نه ؟؟؟؟؟؟

 

ودر پایان از همه دوستای گلم معذرت میخوام که نتونستم تک تک به همگی سربزنم وتبریک سال نو بگم،امیدوارم که سال جدید سالی پرازخیر وبرکت برای همه عزیزان باشه ،از راه دور روی ماه همگیتون رو میبوسم وامیدوارم که هربدی از ما دیدید به بزرگی خودتون ببخشید .

 

به امید خدااینروزهای آخر سالی ماهم آماده رفتن به مسافرت هستیم که مقصدمون شهر کاشان هست ،الان خیلی خسته هستم واصلا حوصله آپلود کردن عکسها رو ندارم انشالا بعد از برگشتمون کلی عکس جدید از دوتا فرشته زندگیم میزارم .

 

                                                                                 اینم از آخرین پست سال93

 

تق تق فشفشه ،فاصلمون کم بشه

                                         هیزم ونفت وآتیش،دوست دارم خداییش

سیب زمینی به سیخه ،عکس گلت به میخه

                                       غم هاتو بیار فوتش کن ،کینه داری شوتش کن

هوا بهاری میشه ،سرما فراری میشه

                                     زردی ازت دور بشه ،هر چی میخوای جور بشه  

 

    پیشاپیش چهارشنبه سوری وسال نورو به همگی تبریک میگم

 

پسندها (4)

نظرات (6)

مامان معین
28 اسفند 93 12:07
آروم،،،آروم،،، بهار داره دانلود ميشه ████████████▒ 99/5% ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ؛ ﯾﮏ ﺫﻫﻦ ﺁﺭﺍﻡ... ﯾﮏ ﺗﻦ ﺳﺎﻟﻢ... ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ.... ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻗﺸﻨﮓ... ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ...ﯾﮏ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ... ﻧﺼﯿﺐ دوستاﻧﻢ ﮐﻦ،،،الهی آمین
مامان مرسانا
پاسخ
مرسی عزیزم ،ماهم بهترینها رو برای شما وخونواده محترمتون آرزومندیم
setareh
28 اسفند 93 22:00
الهی دیگه هیچ وقت مرسانا گلی من مریض نشه الهی آمین .. و انشاالله هر روز که میگذره حال دختر داییتون بهتر بشه و دیگه سال 94 اتفاق بدی برای هیچ کسی رخ نده . .الهی آمین .. مواظب خودت و مرسانا گلی باش عزیزم از قول من ببوسش سال نو شما هم پیشاپیش مبارک عزیزم
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون از لطف همیشگیتون خاله جون ،سال نوی شما هم مبارک باشه
شمیم
8 فروردین 94 15:21
سلام دوست خوبم سال نو مبارک ایشالله که سالی پراز خیر و برکت داشته باشی
مامان مرسانا
پاسخ
سلااااااام عزیزم ،همچنین ،ما هم بهترینها رو براتون آرزو میکنیم
مامان آزاده
13 فروردین 94 1:25
سلام عریرم وبلاگ جدید مبارک.خوشگل خانمی انشاالله که هیچ وقت مریض نشی و همیشه تنت سالم باشه.خدا انشاالله همه مریضها وهمچنین دختردایی شمارو هم شفا بده.
مامان مرسانا
پاسخ
ممنون گلم ،ایشالا
setareh
17 فروردین 94 14:57
سلام عزیزم ... خوبی ؟ مرسانا جونم خوبه .؟ .. ببخش برام پی ام داده بودی من تو یه صفحه دیگه بودم وقتی اومدم تو مدیریت دیر دیدم .. داشتم دیگه میرفتم ناهار درست کنم شرمنده واسه همین گذاشتم موقعی بیام که قشنگ بتونم باهات حرف بزنم ... شرمنده عزیز دلم .. من و ببخشش ..
مامان مرسانا
پاسخ
سلام عزیزم ،ممنون ما خوبیم شما چطورید ؟خواهش میکنم این چه حرفیه ،ایشالا یه وقت دیگه
مهسا
18 فروردین 94 18:38
سلام عزیزم... خدا رو شکر دخترت خوب شده. وای دختر داییت.. چرا رفت کما؟؟ یهو؟؟؟ الان بهتره؟
مامان مرسانا
پاسخ
سلاااااااااام خوشحالم اینجا میبینمتون ،دیگه تقریبا باورم شده بود که مارو فراموش کردید متاسفانه از یه تشنج ساده شروع شد وبه کما رفت خدارو شکر الان خیلی بهتره