پنج ماهگیت مبارک
دختر نازم مرسای عزیزمامان
ورود به ماه پنجم زندگیت مبارک فرشته نازم
خدا رو هزاران بار به خاطر وجود نازنیت شکر میکنم
همیشه که بهت نگاه میکنم دعا میکنم که ایشالا همه منتظرا مثل ما دلشون شاد بشه وخونشون روشن .
وهمه نی نی ها در پناه خدا سالم وسلامت باشن ایشالا.
یکم آذرماه بالاخره موفق شدیم ببریمت شبکه بهداشت برای واکسن چهار ماهگی .
قدت67سانتی مترووزنت هم 8کیلو و800 گرم بود،ماشالا یه کوچولو بالای صدک رشد بود،ومن نگران شدم وازشون پرسیدم اگه مشکلی هست تا ببرمت دکتر که گفتن ایرادی نداره چون مهم دور سره که نباید زیاد باشه .
بعد واکسن رو برات تزریق کردن ،الهی مامان قربونت بره که یه کوچولو گریه کردی وخیلی زود آروم شدی.
وقتی برگشتیم خونه اول کمپرس یخ گذاشتم وهر چهار ساعت یه بار 17 قطره استامینوفن بهت دادم خدا رو شکر تب نکردی وخیلی سرحال بودی ولی پاهات رو زمین نمیزاشتی و میترسیدی بهش فشار بیاری .
جدیدا هم خیلی دوست داری بشینی ولی مامانی میگه هنوز زوده ومن یواشکی چند دقیقه میزارم بشینی.
هر وقت داداش محمد کلمه هاپو رو میگه تو هم لبت رو جمع میکنی وادای دادشی رو میخوای در بیاری .
این عکسهای پاییزی رو هم دیروز به مناسبت پنج ماهگی ازت گرفتیم .
فدای این دوتا چشم آبی بشم من
اینجا داری استارت گریه میزنی
آخه عروسکم خیلی طول کشید تاچند تا عکس ازت بگیرم تو هم حوصله ات سر رفت دیگه
اینم به قول داداشی انفجار
دختر با حجابم
مرسای عزیزم نمیدونی واسه این لحظه های شیرین با تو بودن چقدر لحظه شماری میکردم .
همیشه از خدا میخواستم که یه دختر داشته باشم تاگیر سرهای خوشگل بخرم براش وموهاش رو خرگوشی ببندم.
اینم اوج آرزوی من بود که خدا روشکر الان تو رو دارم واز خدا سلامتیت رو میخوام .
واااااااااااااااااااااااااااااقعا دختر یه چیز دیگه هست .
خدایا هزاران بار شکرت