مرسانا مرسانا ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
داداش محمد(مثل هیچکسداداش محمد(مثل هیچکس، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

دومین فرشته زندگیم

بازگشت دوباره

سلااااااااااام  به همه دوستای نی نی وبلاگی   امیدوارم حال خودتون ونی نیهای نازتون خوب باشه من که کلی دلتنگتون بودم و هرازگاهی خواننده خاموش وبلاگ جگر گوشه هاتون بودم ولی متاسفانه فرصت کامنت گذاشتن نداشتم. چون خیلی وقته به خاطر بلا خانم ننوشتم الان نمیدونم از کجا شروع کنم فقط اومدم بگم امروز صبح واکسن 18 ماهگی عسل خانم رو زدم وخداروشکر تا الان اذیت نشده انشالله که امشب وفردا هم ادیت نشه . قد خانم گلم 83 ووزنش هم 11 کیلو و750 گرم بود . دوستای گلم خیلی دوستون دارم وفراموشتون نکردم انشالله سرفرصت میام وکلی پست میزارم . مراقب خودتون ووروجکهاتون باشید .      ...
27 دی 1394

پایان 9 ماهگی آرام جونم

 به چشمان مهربان تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را ، تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم به پاکی چشمانت قسم که تا ابد با تو می مانم بی آنکه دغدغه فردا را داشته باشم زیرا می دانم فردا بیشتر از  امروز دوستت خواهم داشت...   فرشته نازمامان 10 ماهگیت مبارک               ...
18 ارديبهشت 1394

روز پدر مبارک

  پدر : تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست ... اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند وبا وجود همه مشکلات به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی که اگر بدانی ... چه کسی ،کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است "پدرت" را میپرستیدی ...                    ...
10 ارديبهشت 1394

پیشرفتهای دخترم

دختر گلم میدونم که خیلی تنبل شدم ودیر به دیر آپ میکنم ولی ایشالا جبران میکنم   چند روزه که خیلی بد غذا شدی ومنم حسابی کلافه شدم   از صدای آهنگهای شاد خیلی خوشت میاد و نای نای میکنی   بهت میگم مرسا مامان دس دسی توهم قشنگ شروع میکنی به دست زدن   وقتی گریه میکنی بزاریمت توی تاب خیلی زود آروم میشی وبرای خودت شعر میخونی که فقط خودت میفهمی چی میگی   عزیزم اینروزها نه سینه خیز میری نه چهار دست وپا ،مستقیم رفتی سراصل مطلب یعنی از دیشب تا حالا دست میگیری به بخاری وبلند میشی   اسباب بازی برات میزاریم  تا بری پیشش بلکه به چهار دست وپا بیفتی ولی تو با غلت زدن ...
2 ارديبهشت 1394

مادرم فرشته است ....

مادرم فرشته است .... ولی .... هیچوقت ندیدم پرواز کند ... زیرا به پایش ... مرا بسته بود.. برادرم را .. وهمه زندگیش را ...   معذرت میخواهم نیوتون ...! راز جاذبه ، مادر من است !   معذرت میخواهم ادیسون ! چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من است !   معذرت میخواهم انیشتین ! فرمولهای تو ازتوضیح مادر عاجزند!   رومئو ! همه راه ها به عشق مادر من ختم میشود...!   مادر من ، عشق من است...   میترسم برای ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بیاید... مادر است دیگر .... ...
19 فروردين 1394

فرشته نازم نه ماهه شد

                  نه ماهیگیت مبارک فرشته نازم      مادر شدن ، عبوراز سخت ترین امتحان خداوند برای من بود.تواین مسیر گاهی ناشکری کردم وهر از گاه شکری.                                                                  ...
18 فروردين 1394

خبرهای آخر سالی

سلااااااااااام دوستای عزیزم   حالتون خوبه،  خسته نباشید از خونه تکونی وخریدهای عید.   این روزها ما هم آماده تدارکات عیدهستیم ،چون تازه اسباب کشی کردیم وبه زودی هم میریم خونه نو وهمه چیز تقریبا تمیزه یه مقدار جزیی خونه تکونی کردم وبقیه کارها رو موکول کردم به خونه جدید .   از روزهایی که گذشت بگم :   یه روز که از خواب بیدار شدم دیدم مرسانا حالش خوب نیست وخیلی بیقراری میکنه چون پنجشنبه بود ودکتری که همیشه میبردیمش پیشش ،روزهای پنجشنبه نمیادمطب، ترجیح دادم ببرمش اورژانس ،که ای کاش هیچ وقت نمیبردمش ،چون متاسانه بهتر که نشد هیچ ،با وجود مصرف داروها بدنش هم مدام مثل یخ...
25 اسفند 1393

در گذر زمان

سلااااااااااااام به روی ماه دوستای گل وبا معرفتم امیدوارم حال خودتون ونی نی های نازتون خوب باشه ممنون بابت اینکه نگرانمون بودید وبا کامنتهای پراز مهرتون جویای حالمون بودید،واقعا من بی تقصیرم همش مشکل مخابراتی بود وقطعی نت . این مدت که نبودم کلی اتفاق خوب وبد افتاد که خداروشکر همگی ختم به خیر شد وان شالله سر فرصت میام وهمگی رو تعریف مکنم . اما از پیشرفتهای دختر گلم بگم : این مدت کلمه بابا وماماودده رو خوب یاد گرفته وخیلی ازشون استفاده میکنه  توی روروئک که میزاریمش به سرعت خودش رو به لباس شویی میرسونه اگه روشن باشه ازش چشم برنمیداره تا وقتی که کارش تموم بشه   هیچ اسباب بازی، سالم ا...
17 اسفند 1393